چندین سال است که تبلیغات زیادی در مورد یک مفهوم قدیمی با بسته بندی جدید وجود دارد. مروجین نئوبانک معتقدند که نئوبانکها میتوانند جایگزین بانکداری سنتی مانند Airbnb یا Uber شوند که قوانین بازی را در صنعت هتلداری و حملونقل تغییر داد. برای به چالش کشیدن برای تأیید این فرضیه، میتوانیم سراغ موفقترین نمونههای انگلستان و ایالات متحده برویم: Revolut کار خود را در سال 2015 در انگلستان آغاز کرد و بر عملیات بانکی روزانه تمرکز دارد و ارزش پیشنهادی آن کارمزد رایگان یا بسیار کم است. Chime دو سال پیش از Rolot در آمریکا شروع به کار کرد و جذابیت اصلی آن برای کاربران استفاده آسان و رایگان از خدمات اولیه بانکی است. هر دو در کشورهای مختلف و ارزهای مختلف پوشش قابل توجهی دارند و در حال حاضر بر اساس منابع مستقل بیش از 10 میلیون مشتری دارند.
Rolot حدود 220 میلیون پوند و Chaim 200 میلیون دلار در سال درآمد دارند. هیچ یک از آنها سودآور نیستند، Rolot سود خالص منفی 206 میلیون پوندی را در سال 2020 گزارش کرد و Chaim مجبور شد حدود 1.5 میلیارد دلار سرمایه خصوصی جمع آوری کند. با این حال، ارزش Rolot حدود 33 میلیارد و ارزش شرکت Chaim حدود 25 میلیارد دلار تخمین زده شده است و آنها شرکت های ارزشمندی محسوب می شوند.
برای درک دقیقتر این اعداد، بهتر است هر یک از آنها را با با ارزشترین بانکهای کشور خود مقایسه کنید، یعنی Rolot با HSBC و Chaim با JPMorgan:
HSBC تقریباً 150 سال قبل از Rolot کار خود را آغاز کرد. این شرکت 250 برابر درآمد سالانه رولت دارد، بیش از 7 میلیارد دلار سود خالص سالانه به ثبت رسانده است و پوشش جغرافیایی بسیار کمتری نسبت به رولت دارد (بیش از 60 کشور در مقابل بیش از 150 کشور)، با این حال HSBC ادعا می کند که 40 میلیون مشتری دارد. . یعنی کمتر از 3 برابر Rolot که ادعا می کند 15 میلیون مشتری دارد. به عبارت دیگر، اگر فیلتر اعتبارسنجی مشتری مهمی که HSBC قبل از افتتاح حساب انجام می دهد را در نظر نگیریم (اما رولوت بدون اعتبار سنجی حساب باز می کند)، بدیهی است که قدرت جذب مشتری توسط نئوبانک بیشتر از بانکهای معمولی، اما از سوی دیگر، درآمد سرانه رولت کمتر از 20 دلار برای هر مشتری در سال است، در حالی که این رقم برای HSBC به بیش از 1250 دلار برای هر مشتری، یعنی بیش از 60 برابر میرسد. با توجه به اینکه جی پی مورگان بزرگتر از HSBC و Rolot بزرگتر از Chime است، با مقایسه جی پی مورگان به عنوان بزرگترین بانک در آمریکا با Chime به عنوان بزرگترین نئوبانک در آمریکا، این شکاف حتی بیشتر می شود. Chime برای هر مشتری حدود 16 دلار در سال درآمد دارد، در حالی که جی پی مورگان سالانه 4000 دلار به ازای هر مشتری، بیش از 250 برابر!
ظرافت این مقایسه به ما نشان می دهد که شاید نئوبانک ها سر و صدای زیادی به پا کرده باشند و توجه خوبی را به خود جلب کرده باشند، اما آنچه برای بانکداری مهم است «سپرده» است نه تعداد سپرده ها و مشتریان! به عبارت دیگر، مشتریان هدف نئوبانکها نه تنها از قدرت اقتصادی برخوردار نیستند، بلکه به اندازه مشتریان هدف بانکهای متعارف، سبک زندگی مبتنی بر سپردهگذاری و پسانداز نیز ندارند. یعنی سوخت کافی برای رشد کسب و کار نئوبانک ها توسط مشتریانشان تامین نمی شود و همین منطق ساده را می توان در سقوط کلارنا و افرایم به عنوان دو نمونه موفق دیگر (حداقل تا یک سال پیش) یافت.
در ایران، وضعیت می تواند برای نئوبانک ها بدتر باشد. ارزش پیشنهادی که نئوبانکها و بانکها را در جهان متمایز میکند، نداشتن اعتبار برای افتتاح حساب و کارمزد صفر یا بسیار ناچیز است. تمایزی که در حال حاضر در ایران قابل تعریف نیست و ارزش پیشنهادی نمونه های موجود بیشتر برای ایجاد تجربه ای متمایز از افتتاح حساب و دریافت خدمات پایه بانکی است.
راه دیگر برای اینکه بدانیم چقدر میتوانیم از این بازیگران جدید انتظار داشته باشیم، مقایسه دو نسل قبلی بانکها در ایران است. با وجود گذشت بیش از 20 سال از ظهور بانکداری خصوصی در کشور و تشکیل بیش از 30 بانک و موسسه مالی مجاز، 6 بانک بزرگ دولتی همچنان بیش از 70 درصد بازار بانکی ایران را در اختیار دارند. با بررسی رفتار دیجیتالی کاربران بانک در فضای پرداخت، نمیتوان به نتایج امیدوارکنندهای دست یافت. اگر فرض کنیم که نئوبانک ها تجسم کاملا دیجیتالی خدمات بانکی هستند، می توانیم آنها را با تراکنش های خرید کاملا دیجیتالی در شبکه پرداخت ترسیم کنیم. تراکنش های تمام دیجیتال (یعنی خرید از طریق درگاه های اینترنتی و موبایلی) در مقایسه با پایانه های فروشگاهی حدود 10 درصد سهم دارند و به طور میانگین هر ایرانی بالای 18 سال تنها 5 تراکنش دیجیتال در ماه دارد که میانگین آن حدود 10 تراکنش است. هزار تومان!
همه حقایق فوق نشان می دهد که علیرغم تلاش فراوان برای حفظ خوش بینی، چه در جهان و چه در ایران، قضاوت درباره موفقیت بانک های نوین در به چالش کشیدن بانکداری سنتی و متعارف زود است. البته باید در نظر داشت که نئوبانک ها نهادهای نوظهور نیستند و از سال 1989 که First Direct به عنوان اولین بانک روزانه و شبانه غیر فعلی شروع به کار کرد، این مفهوم با نام های بسیاری مانند بانکداری مستقیم، بدون شعبه تغییر کرد. بانکداری و … چندان موفق نبوده است، باید دید که آیا انقلاب موبایلی می تواند این نوع شانس را فراهم کند یا بانکداری سنتی قربانی تهدیدهای دیگری مانند ارزهای دیجیتال و قراردادهای هوشمند خواهد شد؟